مهارت های جدید را در ۱۵ ساعت یاد بگیریم – تقویت یادگیری مهارت (قسمت دوم)

خب در ادامه قسمت اول این موضوع ( تقویت یادگیری ) داریم:

پس از ۳ مورد فکر کردن به چیزها از بیخ تا بُن (سراسری) ،ساخت درخت های SkillUp و تا آخر دنبالش کنید (ازش دست نکشید) نوبت به مورد ۴م رسید:

۴- بهبود حافظه تان

در این بخش، میخوایم به برسی حافظه بپردازیم.

که چگونه حافظه نقش بسیار مهمی را در یادگیری بازی می کند؟ (تقویت یادگیری مهارت)

۱- ساخت حافظه های بلند مدت

این دانش بسیار رایجی هست که ما دو سیستم حافظه داریم: حافظه کوتاه مدت (حافظه کاری) و بلند مدت.

بدون اینکه خیلی علمی بخوایم بررسیش کنیم،

حافظه های کوتاه مدت اغلب در ناحیه جلویی مغز (pre-frontal lobe) رخ می دهند.

و حافظه های بلند مدت در هیپوکامپوس (hippocampus) ذخیره می شوند:

حافظه ها همیشه به عنوان حافظه کوتاه مدت شروع می شوند.

و به ترتیب بررسی چیزی که به دست آمده، باید از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت منتقل شوند.

اما این اتفاق چگونه رخ می دهد؟

به روش های مختلفی رخ می دهد، اینجا تصویری داریم که برآیندی از این روش ها را نشان می دهد:

برای ساده سازی: حافظه های کوتاه مدت توسط تجدید خاطره – تکرار (recollection) به حافظه بلند مدت تبدیل می شود.

هر چه مغزتان را در معرض تکه ای از اطلاعات بگذارید، اطلاعات بیشتری شروع به شکل گیری در هیپوکامپوس (جایی که حافظه بلند مدت می باشد) می کنند.

همین که اطلاعات در حافظه بلند مدت ذخیره شد، هنوز هم می تواند تغییر کند، اما نه به آسانی.

در بخش ۷ بیشتر بهش خواهیم پرداخت (Neuroplasticity – نوروپلاستی).

این را می دانید که هیچ وقت ایده بدی نیست که هر چند وقت یک بار حافظه را مجدد فعال (reactive) کنید .

معمولا این قضیه را در عمل، زمانی که مهارتی را برای مدتی انجام نداده اید دیده اید،

مانند دوچرخه سواری، یا بازی کردن یه ورزش بعد از مدتها.

شما هنوز تکنیک را یاد دارید اما شما مقداری فرسوده شده اید.

بعد از چند دقیقه به نظر میرسه که هیچ وقت انجام دادن آن فعالیت را قطع نکرده بودید.

این تموم چیزیه که Reactivation (فعالیت مجدد) در موردش صحبت می کنه.

چیزی که درمغز شما رخ می دهد این هست که اطلاعات تازه به دست آمده را مجدد ارسال می کند و به به حافظه بلند مدت باگردانده می شوند تا دانش شما تقویت شود.

اگر شما فردا دوچرخه سواری کنید، دیگه فرسوده نخواهید بود.

۲- تکنیک های به یاد آوردن

به جدول زیر نگاهی بیاندازید که ۷ تکنیک به یاد آوردن قوی را نشان می دهد:

منابع :

۳- یادداشت برداری

با یادآوری تکنیک های فوق مشکل دارید؟

تمرین زیادی میخواهد، اما به محض آنکه در آنها خوب شدید، شما می توانید توانایی خودتان در به حافظه سپردن چیز ها را بسیار بهبود بخشید ( تقویت یادگیری ).

یک تکنیک ساده که هر کسی در موردش می داند، اما افراد کمی از آن استفاده می کنند، یاد داشت برداری به هنگام مطالعه یا تماشای ویدیو می باشد.

و اینکه منظورم یاد داشت برداری هست، نه هایلایت کردن .

در حقیقت با توجه به صحبت های دکتر باربارا اوکلی، هایلایتینگ می تواند به یادگیری شما ضرر وارد کند.

توجه کردید زمانی که برای منابعتون در آینده یادداشت برداری میکنید، شما در واقع تمایل دارید که بدون نگاه به اون منابع، آنها را به یاد داشته باشید.

بدوین اینکه بخواهیم به بررسی دقیق علمی این که چرا این اتفاق رخ می دهد بپردازیم، شما دارید با یادداشت برداری از آن، برای به یاد آوری اش تلاش آگاهانه می کنید.

همون طور که پیشتر گفته شد، شما با این کار چند تا از حس های خود را برای ساخت حافظه درگیر کرده اید.

آیا علاقه دارید که حافظه خود را در زمان کوتاه بهبود زیاد دهید؟

زمانی که ویدیو تماشا می کنید یا مطالعه می کنید، یادداشت برداری کنید که با این کار تجدیدی خاطره و به خاطر آوردن حافظه خود را به میزان قابل توجهی بهبود می بخشید.

۴- به خاطر آوردن (تجدید خاطره)

این یکی از مهمترین جنبه های ساخت حافظه بلند مدت می باشد که تقریبا همه آن را به اشتباه انجام می دهند.

شما چه زمانی و کجا باید اصولی (محتوی) که تلاش برای یادآوریشان را دارید را مجدد ملاقات کنید؟

کجا

معلوم میشه که اکثر ما این کار را درست انجام نمی دهیم.

اکثر مردم مطالعه محتوی را در محیط یکسانی انجام می دهند، برای مثال داخل اتاق پذیرایی یا اتاق مطالعه.

مشکل اینجاست که مغز موقعیت یادگیری را به عنوان نقطه مرجع برای یادآوری یک حافظه ذخیره می کند .

توجه کردید که به عنوان یه دانش آموز چقدر به یادآوری اطلاعات به هنگام امتحان سخت است؟

یکی از دلایل محتمل بر این موضوع، این هست که شما تنها در یک محیط مطالعه می کنید.

دانش آموزان موفق اغلب محیط های مطالعه خود را تغییر می دهند:

داخل اتاق خوابشان، اتاق پذیرایی، داخل کافه با دیگر دوستانشان، داخل کلاس مدرسه، داخل کتابخانه، با موسیقی، بدون موسیقی، داخل اتاق سرد یا اتاق گرم و غیره.

هر چه هنگام تلاش برای یادگیری مفهوم جدید محیط مطالعه تان را بیشتر متفاوت کنید، اتصالات دقیقتر بیشتری را داخل مغزتان خواهید ساخت که منجر به ساخت حافظه بلند مدت قوی تری خواهد شد.

اگر درحال تمرین صخره نوردی هستید در باشگاه یکسان، در زمان مشابه با افراد یکسان هستید، فکر می کنید بهتر از کسی یاد می گیرید که باشگاهی که می رود، افرادی که باهاشون تمرین می کند و دیگر مسایلی مانند تمرین در محیط بیرون و درون را تغییر می دهد؟

نه، درسته!؟

بهترین ورزشکاران برای سناریوهای متفاوت تمرین می کنند و آموزش می بینند.

برای ارتشیان نیز مشابه است. حال برای شمایی که برای یادگیری چیز های جدید تلاش می کنید چطور!؟ تغییر دادن محیط یادگیری خودتان را به عنوان یه ماموریت برای خودتان تعریف کنید و به سمتش حرکت کنید.

چه زمانی

حال بیاید به «چه زمانی» حمله کنیم .

شده تا حالا محتوای مشابهی از یک درس را چند روز بعد مجدد ببینیدش، امیدوارید که اون محتوی چسبیده باشه (ماندگار شده باشه)، فقط میبینید که اون مطلب (محتوی) داخل سر شما نیست(چیزی از اون یادتون نمیاد، حداقل کامل یادتون نمی اد) ؟

درسته، مغز شما بدین شکل کار نمیکنه.

تا به حال توجه کردید که یه مطلب را چه زمانی قبل از امتحان باید یاد بگیرید، به خاطر آوردن شما خیلی خوبه، اما چند روز بعد، شما اساسا همه چیزی که یاد گرفته بودید را از یاد برده اید؟

درسته، مغز شما این چنینن نیز کار نمی کنه.

در هر دو سناریوی بالا شما چیزی یاد نگرفتید و حاتی بهش نزدیکم نشدید.

پس چه زمانی برای به خاطر آوردن آنها باید تمرین کنیم ؟

تکرار با فاصله، چیزیه که شما دنبال اون هستید. تصویز ذیل خلاصه ای از اون رو به شما نمایش میده:

اگر شما از یه برنامه یادگیری زلان خارجه مانند Duolingo یا  Memrise استفاده می کنید، شما ممکنه متوجه شده باشید که آنها در پشت صحنه چگونه کار می کنند.

این تعجب برانگیز نیست که این دو اپلیکیشن بهترین نتایج در یادگیری زبان های جدید را داشته اند.

اگر شما امروز در حال یادگیری یک گیتار آکورد جدید هستید،

۲۴ ساعت بعد آن را به خاطر بیاورید، سپس بعد از ۷ روز ، سپس یک ماه بعد و سپس یک سال بعد.

شما برای همیشه آن را به خاطر خواهید داشت.

این برای هر مهارتی که قصد دارید آن را فرا بگیرید کار می کنه.

هیچ وقت آتش رو روشن نکنید و اون رو فراموش کنید. داخل تقویمتون قرارش بدید.

۵- فراموش کردن

به نظر می رسد فراموش کردن یکی از مهمترین جنبه های یادگیری می باشد.

دو تا دلیل برای اینکه چرا فراموش کردن و یاد نگرفتن کاربردی است وجود دارد.

اولی، در طی فاز یادگیری هر چیزی، شما در مورد اطلاعاتی که در حال هضم هستید، مطمین نیستید.

شما اطلاعات را بدون دانستن اینکه چگونه آن را حس کنید، جمع آوری می کنید.

این اطلاعات همین که اتصالات درست را برایشان ساختید، بی استفاده خواهند بود.

اگر شما آنها را فراموش نکردید، مغز شما مجدد به آن مراجعه خواهد کرد و گیج میشه که چه چیزی درست است و چی غلط.

دوم، فراموش کردن تجربه تان برای توانایی انتقال مهارت ها از یک شغل به دیگری ضروری است.

کار ما نشان می دهد که یک حافظه ناپایدار جزیی کلیدی از مکانیسم برای انتقال یادگیری می باشد.

حافظه ی ناپایدار مانع یادگیری از یک کار می باشد، به جای آن، اجازه یادگیری منعطف را می دهد.

پروفسور ادوین روبرتسون

به صورت خلاصه، فراموش کردن زمینه ای که در آن چیزی آموخته اید، کمک به یادگیری در بسیاری از دیگر مفاهیم می کند. (کمک به تقویت یادگیری مهارت جدید)

۶- خواب

زمانی که فعالانه مغز خودتون رو برای چیزی تمرین نمی دهید و آن را یاد می گیرد ، اتصالات ساخته شده در مغز شما ناخودآگاه اتفاق می افتد.

در حالی که فعالیت هایی مانند ورزش کردن، مدیتیشن (ژرف اندیشی) و گرفتن یه دوش آب کمک به هضم اطلاهات می کند، خوابیدن نشان داده که نتایج بهتری در بر دارد.

به هنگام خوابیدن ، بدن ما سموم بد انباشته شده و موادی که تلاش به دلسرد کردن ناخودآگاه دارند را پَس می زند.

اگر مفهومی وجود دارد که که حقیقتا دوست دارید آن را درک کنید اما در طول روز موفق نشدید، قبل از خوابیدن و رفتن به رخت خواب مجدد تلاش کننید.

احتمالا روز بعد درک عمیق تری خواهید داشت.

پاراگراف قبلی سعی داره این رو بگه که اگه در طول روز شما به اندازه کافی خسته هستید تا حس حل یه مسيله را داشته باشید، یه چُرت قوی میتونه روشی قوی برای گرفتن نتایج خوب باشه.

انیشتنین، دالی و ادیسون تکنیکی مشابه (چُرت زدن) را داشتن که بعد از اون می گفتند «آهان، متوجه شدم»

علاوه بر این، بدن و ذهنی که به اندازه کافی استراحت کرده باشد، نسبت به محرک های اطرافش بیشتر حساس است و کمک به آسانتر شدن درک اطلاعات به مغز شما می کند.

۷- نوروپلاستی Neuroplasticity

نوروپلاستی که شکل پذیری مغز نیز نامیده می شود، فرآیندی است که در آن سیناپس های عصبی و مسیر های مغز، به عنوان تاثیر تغییرات محیطی، رفتاری و عصبی ، دگرگون می شود.

study.com

نوروپلاستی روشی برای مغز شماست که خودش رو برای بهره وری تقویت کند.

برای مثال، اگر کسی از صدمه مغزی رنج می برد، نوروپلاستی به مغز این اجازه را می دهد که خود را به منظور بازگردانی، یا به حداکثر رساندن کارکرد مغز، به وسیله بازسازی مدارهای عصبی و اجازه مسلط شدن بخش صدمه ندیده ی مغز بر بخش صدمه دیده ، سیم پیچی (سر حال کردن دوباره) کند.

برای فهم بهتر نوروپلاستی، به اینفو گرافی های زیر توجه کنید :

آیا برای استادی (مسلط شدن) باید تلاش کنم ؟؟

یکی زا انتقادات من در مورد روش SkillUp، در رابطه با استادی و تسلط است.

همه کاره و هیچ کاره !

من مخالفم که این چیز بدی باشه. این نیز لزوما درست نیست که یک بحرالعلوم (همه چیز دان) در هیچ چیزی استاد نیست.

همه چیز دان، در حقیقت در برخی موارد استاد است.

حال این درست است که با ۱۵ ساعت تمرین سنجیده، شما در هیچ چیزی استاد نخواهید شد. (مگر شما بزرگترین نابغه ای باشید که تا به حال زندگی کرده و برای همیشه زندگی خواهد کرد)

چیزی که برخی در فهمیدن اون دچار اشتباه می شوند این است که روش SkillUp یک فرآیند مداوم است.

به یاد بیارید که من چه زمانی گفتم بیشتر (چند چیز) یاد بگیرید، سریعتر یاد بگیرید؟

همان طور که پیشتر یاد گرفتید، این درسته که به دلیل ساخت بخش های ذهنی (mental chunk) درون مغزمان، به ما اجازه ساخت اتصالات سریعتر را با توجه به مجموعه های رو به رشد بخشها (Chunk) می دهد.

این رو بدانید که هر چه بیشتر یاد بگیرید، سریعتر می تونید در چیزی استاد و مسلط شوید.

به اندازه کافی عجیب نیست،این که یادبگیرید پیانو، گیتار و شیپور رو در یک زمان بزنید، حقیقتا تسلط شما را در هر کدام از آنها به صورت جدا جدا بهبود خواهد بخشید.

با توجه به تمام این حقایق، در طوب چند سال، شما استاد هیچ یک نه بلکه استاد برخی از آنها خواهید شد.

و تسلط و استادی در برخی ناگزیر است، بر سااس علم، تسلط در صورتی که مهارت ها را هم زمان یاد بگیرید نسبت به یاد گیری جداگانه، سریعتر خواهد شد.

چطور بفهمم که به اندازه کافی یادگرفتم و به دنبال مهارت بعدی برم؟

یه سوال بسیار خوب !

تعادل بین یاد گیری کم و یادگیری بیش از حد کجاست؟

در حقیقت، این واقعا به قصد فرد بستگی دارد.

اگر دنبال حرفه ای شدن هستید، به نظر من هیچ وقت متوقف نشوید و یادگیری را کنار مگذارید و تلاش کنید که از خوب به خوبتر تبدیل بشید.

زمانی که شروع به یادگیری مهارتی جدید می کنید، خاص باشید.

زیر مجموعه های مهارت را فراگیرید. یا زیر مجموعه زیر مجموعه ها را.

بیاید بگیم مهارت های-کوچک یا مهارت های به اندازه بایت. تنها راه دانستن این که چه زمانی وقته متوقف شدن است، اینه که بدونید در مهارت-کوچک مسلط شدید یا نزدیک به تسلط شده اید.

من شخصا تلاشم را روی مهارت های کوچک میگذارم و به خودم یک ماه فرصت برای خوب شدن در آن می دهم، روزی ۳۰ دقیقه.

اساسا هسته روش SkillUp این هست. اما حقیقتا جواب غلطی اینجا وجود ندارد.

اگر یه مهارت-کوچک ۵ ساعت وقت خواست، پس انجامش بدید.

درحالی که من به ندرت به پیگیری مستقیم روی مهارت هایی که در طول ماه یاد گرفته ام می پردازم، من همیشه استفاده از چیزی که یاد گرفته ام را در یکی دو راه به پایان می رسانم.

وقتی که چند ماه بعد میخواهم مهارت جدیدی را یاد بگیرم که از مهارت های کوچک قدیمی که یادگرفته ام استفاده می کند، یادگیری من سرعت چشمیگیری میگیره.

روش SkillUp در واقع سه انتخاب برای هنگامی که به پایان ۱۵ ساعت تمرین می رسد، دارد:

۱- ادامه یادگیری

شما همواره می تونید چیزی که در حال انجامش هستید را بهبود بخشید.

از لحظه لذت ببرید و به یادگیری خود سرعت بیشتری بخشید. سعی کنید تا در آن «استاد – مسلط» شوید.

برای مثال، اریک هم، همیشه ۱۰۰ ساعت وقت می گذاشت و در چیزی که در حال یادگیری بود حقیقتا خوب می شد.

۲- مهارت مکمل پیدا کنید یا

از لحظه استفاده کنید تا چیزی مکمل را یاد بگیرید.

روی زیرمجموعه خاص تری از مهارتی ویژه ، یا شاخه متفاوت دیگری تمرکز کنید.

یادگیری زبان جدید یا واژگان، یادگیری تکنیک جدیدی از فوتوشاپ، یادگیری اصول جدیدی از یادگیری وماشین و غیره …

۳- به کل کار دیگری را انجام دهید

بعضی روزها که دنبال موفقیت هستید، باید روی مجموعه ی ویژه ای از مهارت ها تمرکز کنید.

من به شخصه این قانون رو به چالش کشیدم. من به تنوع علاقه دارم.

من دوست دارم سازگار باشم. دوست دارم با داستان های دیگران در ارتباط باشم.

من احساس می کنم که شخص بهتری برای این هستم.

انجام دادن کاری به کلی متفاوت، موجب شکوفایی آن مهارت می شود.

اما موفقیتی که شما از مهارت های از قبل یاد گرفته شده به دست می آورید باید ادامه داشته باشد و انگیزه شما را حفظ کند.

مغز شما اکون باور می کند که می تواند چیزهایی که نمی توانستید یاد بگیرید را یاد بگیرید.

کجا می توانم از آن استفاده کنم؟

سوال بحرانی!

افراد زیادی به مطالعه کتاب ها و مقالات، دنبال کردن درس های آنلاین، تماشای ویدیو های یوتیوب می پردازند فقط برای انجام دادن چیزی که در مورد آن نمی دانند.

فقط ۷ درصد مردم که یک دوره آنلاین رو شروع می کنند، آن را تمام می کنند.

این خودش خیلی فرصت از دست رفته است.

بیاید فقط به تکرار سریع این بپردازیم که چرا توسعه مهارت اتفاق می دهد:

مغز شما اگه تمرین نکنید اتصالاتی نمی سازد.

من به شما پیشنهاد می کنم این راهنما را نشانه گذاری کنید تا به آن مراجعه کنید.

این خیلی زیاده که فقط خواندن بلد باشم و انتظار نداشته باشم که همه اینها را به خاطر بسپارید.

امروز یا این هفته ، اما دیر تر نه، مهارت هایی که قصد یادگیریشان را دارید لیست کنید.

مراجع هر عنوان را پیدا کنید. مدلی در ذهنتان بسازید که انتظار دارید بعد از ۱۵ ساعت تمرین چه نتیجه ای بگیرید.

واقع بین باشید.

از نتایج پیش بینی شده شما به عقب برگردیم. گامهای کودک برای رسیدن به آنجا چیست؟ تنظیمات رو مجدد تنظیم کنید 🙂

برای مهارت های مشکل، من بعضی اوقات ۸ ساعت برای برنامه ریزی آن وقت می گذارم.

کلمه «سنجیده و اندیشیدن» را به یاد آورید. برنامه ریزی شما عالی نخواهد بود اما به یا آورید این فقط در مورد تجربه کردن که ببینید چه چیزی برای شما بهترین کار را می کند.

کلیدی دیگر برای پیگیری در مورد هز چیزی که در زندگی دارید، داشتن پاسخگویی است.

نتیجه گیری

خیلی مطلب داشتیم تا بخوایم خلاصه کنیم، اما بیاید پیش بریم :

با داشتن یک سیستم خوب، یاد گیری یک مهارت جدید اون طور که فکر می کنید سخت نیست.

یادگیری مهارت های متنوع، در آینده ای نزدیک، تنها راه رشد و کامیابی است.

پس منتظر چی هستید؟

وقتشه که به زندگیتون مهارت اضافه کنید و به تقویت یادگیری مهارت بپردازید.

شما می توانید انجام بدهید .

سپاسگذارم که وقت گذاشتید و خواندید 🙂